loading...
همتا
سمانه بازدید : 19 دوشنبه 06 آذر 1391 نظرات (0)

زمستانی سرد بود و کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه،برای اینکه جون جوجه هاشو نجات بده تا از گرسنگی نمیرن گوشت بدن خودشو می کند و میداد به جوجه هاش بخورن.

زمستان به پایان رسید و در پایان زمستان کلاغ مرد اما تونست جوجه هاشو نجات بده،ولی جوجه هاش که نجات پیدا کرده بودن غافل از همه چی گفتن:آخی خوب شد که مرد،راحت شدیم از این همه غذای تکراری.

این است واقعیت تلخ روزگار ما.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 26
  • بازدید سال : 121
  • بازدید کلی : 664
  • کدهای اختصاصی